هویت برند نوعی هنر در نمایش آن برند به مخاطب است و در طول تاریخ هنرهای کپی بسیار ارزانتر از هنرهای اصل، ارزش گذاری شدهاند.
علاوه بر رفتار برند در برابر مخاطب، لوگوی هر برند و بسیاری از مواردی که در اینباره ذکر شده است، بستهبندی محصول از عوامل موثر در القای هویت یک برند محسوب میشود.
دو عامل بصری مهم یک برند لوگو و بستهبندی محصول است. حتی جایگاه بستهبندی محصول در مواردی به قدری اهمیت پیدا میکند که برند در جایگاه دوم قرار میگیرد و این موضوع تا آنجایی مهم میشود که تغییر در بستهبندی منجر به کاهش فروش در محصول میگردد، نمونه آن را میتوان بستهبندی بیسکویت ساقه طلائی ذکر کرد.
حتماً تغییرات بستهبندی شامپو صحت را به خاطر دارید، با توجه به اینکه تغییر تنها در بروزرسانی برچسب (Label) انجام شد ولی منجر به هزینه گزاف در اطلاعرسانی برای جلوگیری از سوءاستفاده شد.
معروفترین داستان نیز مربوط به بطریهای کوکاکولا است، طراحی بطریای که منجر به جهانی شدن این محصول شد. مسلماً این داستان را به دفعات شنیدهاید که سفارش بطری در اوایل قرن بیستم با این مضمون بوده است : « بطری طراحی شود که از تیکههای شکسته آن نیز بتوان تشخیص داد کوکاکولا است ».
در زیر نیز با چند عکس اهمیت بستهبندی در منحصربفرد شدن یک برند نمایانتر میشود.
فکر میکنم تا به اینجا همه به اهمیت بالای طراحی بستهبندی در ساختار هویت برند واقف شده باشیم ولی داستانی که در ایران بسیار اتفاق میافتد این است که علاوه بر تمام کپیبرداریهای موجود در رابطه با هویت یک برند نیز این اتفاق میافتد.
اشتباه نکنید! منظور معیارگذاری Benchmark نیست، کاملاً کپیبرداری مدنظر است و آنهم نه در صنایع خرد بلکه در مورد صنایع کلانی همچون صنعت شوینده و غیره این اتفاق میافتد و بسیار عجیب است که هزینههای بسیاری که برای برندسازی و تبلیغات خرج میگردد چرا به کپیبرداری ختم میشود؟!
شاید پایبندی این دسته از تاجران به این اصطلاح زیاد است که «چرخ را دوباره اختراع نکنیم» ولی این را فراموش کردهاند که اگر کل دنیا بر این عقیده بودند در حال حاضر باید چرخهای سنگی روی اتومبیل خود کار میگذاشتند!
در زیر نمونههای از برندسازی در صنعت شوینده ایران قابل مشاهده است که از نام و لوگو گرفته تا بستهبندی محصول شوینده توسط شرکتهای محترم داخلی کپیبرداری شده است. بهنظر میرسد هر از گاهی یکی از مدیران ارشد این شرکتها به یک ماموریت خارج کشور رفته و چند نمونه محصول خارجی را در چمدان خود به کشور باز میگردانند و همین میشود ایده (البته کپی) یک برند جدید یا بستهبندی محصول.
همه ی این محصولات مربوط به یک گروه صنعتیه..
آقا به نکته بسیار مهمی اشاره کردید و کمی از دغدغه فکری من کم شد..!! چرا که الان حدود دو ماهه که مدام شلف شوینده ها را در فروشگاههای زنجیره ای مختلف بررسی می کنم و دوست دارم چیزی بنویسم اما نشده . منتهی به نتایج مشابهی در این مقاله رسیدم. اینکه دیگر با اطمینان می توان گفت بسته بندی شوینده ها قریب به اتفاق کپی برداری ست و تمام هزینه های پکیجینگ برندها به کپی برداری محض ختم شده است. واقعا این سوال شما پابرجاست که چرا در این سطح این اتفاق می افتد ..؟
امیدوارم که با بررسی های بیشتر این موضوع بتوانیم به چرایی این کار برسیم.
سلام و ممنون از تحلیل تون
جالب بود ولی بنده هم به عنوان یه تولید کننده صرفا ضعف را کپی برداری برند نمی دونم البته در مثالهای بالا بنده بشتر شباهت بسته بندی را دیدم تا برنداینم به خاطر محدودیت تولیدات بسته بندی ماست به طور مثال وقتی بنده به دنبال یک ظرف مناسب برای محصولم می گردم تولید کننده ظرف صرفا نمونه های خارجی را برایم نشون میده و این ضعفه
سلام
باتشکر از اینکه مطالب ما را دنبال میکنید
نظر شما شاید در رابطه با صنایع کوچک صدق کند ولی بحث در مورد برندینگ و هویت یک برند چند میلیاری است،وقتی شما به قدری بزرگ میشوید که تبلیغات میلیاردی دارید دیگر بسته بندی شما از طراحی تا قالب سازی و اجرا فقط مربوط به برند شما میشود.
همان اتفاقی که در صنعت خودرو میافتد مگر میشود ادعای جهانی کرد ولی حتی در جغرافیای محلی منحصربفرد نبود
باسپاس
نمیدونم چرا همه محصولاتی که مثال زدید، از محصولات شرکت گلرنگ است…
http://www.golrang.com/fa/