این روزها به همگی ما سخت میگذرد. با ماجرای پلاسکو بهراستیکه دل همگی ما آتش گرفت. در این چند روز اخبار را بهصورت لحظهای دنبال میکردیم. بارها و بارها بغض کردیم و توان کنترل اشکها را بعضی وقتها از دست میدادیم. هرکدام از ما از ته دل آرزو میکردیم که ایکاش میتوانستیم نقشی در کمکرسانی به آتشنشانهایی که مظلومانه زیر آوارها له شدند و سوختند و جانشان را به خاطر بحران مدیریت و ضعف سازه در راه نجات جان کسبه از دست دادند میداشتیم. ولی مردم غیور به این ایکاشها بسنده نکردن و هرکس در توان خودش قدمی هرچند کوچک برداشت. از پخش سوپ داغ و تهیه غذا ما بین کارکنان زحمتکش آواربرداری و آتشنشانان دلسوز گرفته تا روشن کردن شمع در ایستگاههای آتشنشانی و ادای احترام. مغازهدارهای بازار هم با پیشنهاد در اختیار قرار دادن محل کسب خود به مالباختهها دلگرمی هرچند اندک بخشیدند. چهرههای مطرح سینمایی و ورزشی و اهل هنر هم با حضورشان و یا ارسال پیامهای تسلیت احترام را بهجای آوردند.
حالا سؤالی که پیش میآید این هست که کسبوکارهای بزرگ و مطرح چه کردند؟ چرا برندها هیچ قدمی برای حادثهای به این مهمی برنداشتند؟ چرا از سوی ایشان هیچ پیام تسلیتی گفته نشد؟
مسئولیتهای اجتماعی و حتی شهروندی زیر سایه بلوغ اجتماعی از مهمترین رسالتهای کاری هر کسبوکار بهحساب میآید که متأسفانه جدی گرفته نمیشود و اهمیتی به آن داده نمیشود. همانقدر که تبریک یلدا و نوروز و سایر رویدادهای مهم تقویمی مهم هستند، گفتن تسلیت و ابراز همدردی برای چنین وقایع فجیعی نیز با اهمیت است.
اگر چرخی در اتوبانهای تهران بزنیم پیامهای همدردی، قدردانی و تسلیت شهرداری را بر روی بیلبوردها میبینیم لکن از جانب کسبوکارهای فعال همیشه در صحنهی تبلیغات محیطی همچون شهر فرش، آقای فرش،ایرانسل، شاتل، الجی، بانک ملت، بانک سینا، بوش، تکدانه، بیمه معلم و سایرین هیچ و هیچ عکسالعملی دیده نمیشود. واقعاً ناراحتکننده هست بیلبوردهای تبلیغاتی که با آمدن بهار سبز میشوند با آمدن یلدا قرمز میشوند با آمدن تاسوعا و عاشورا سیاه میشوند، الآن چرا فقط نظارهگر شدهاند؟ آیا ازنظر این گروه شرکتها، برندینگ فقط در طراحیهای زیبا و جشنوارهها و فروش فصلی معنی پیدا میکند؟
متأسفانه برخی از کسبوکارها حتی از این فرصت نهایت استفاده را بردند و تبلیغات خود را در رسانههای خبری بهسرعت گذاشتند تا بیشتر دیده شوند. در زمانهایی که اوج خبر و اطلاعرسانی فاجعهی تاریخی و غمانگیز پلاسکو بود، فیلمهایی که بر روی آپارات از فروریختن ساختمان پلاسکو گذاشتهشده بود و یا گریه و فریاد آتشنشانها را میخواست نشان دهد، در ابتدا میبایست تبلیغات چندثانیهای سامسونگ، همراه اول، پاناسونیک و یا کاله را میدیدیم! آیا بهتر نبود که این شرکتهای بزرگ، قدمی هرچند کوچک در این قضیه برمیداشتند و تبلیغات خود را با گفتن یک پیام تسلیت بروز رسانی میکردند؟ حالا کمکهای مالی به کسبه مالباخته و کارکنان از کار بیکار شده که دیگر جای خود دارد و بحث دیگری است.
در جستجوهایی که در گوگل انجام دادم فقط دیجی کالا را دیدم که پیام تسلیت داده بود و بسیار بهجا و سنجیده اعلام کرد: ” دیجیکالا امیدوار است از همین امروز رعایت مسائلی که مستقیماً باجان هموطنانمان گرهخورده، بیش از هر زمان دیگری جدی گرفته شود تا در آینده شاهد پیشآمدهایی اینچنین تلخ و غمبار، نباشیم”
فقط یک پیام تسلیت از یک کسبوکار در حادثهی به این مهمی و دردناکی! بهراستیکه ناراحتکننده و شرمآور است.
همکاران گرامی در واحدهای مارکتینگ و روابط عمومی از کنار اینگونه اتفاقات دردناک بهراحتی نگذرید. مسئولیت اجتماعی و شهروندی را در کسبوکارهایتان جدی بگیرید. در این مواقع هست که برند شما بیشتر دیده میشود، متمایز میشود و حتی میتواند محبوبتر شود.
البته همکاران گروه مپنا در آواربرداری ساختمان پلاسکو به صورت داوطلبانۀ حضور داشتند.