در بخش آخر مقاله وضعیت صنعت برندسازی در چین، به بررسی رشد برندینگ در سالهای اخیر در چین میپردازیم؛
بخش اول این مقاله را بخوانید: مروری بر رشد صنعت برندسازی در چین – بخش اول
بخش دوم این مقاله را بخوانید: مروری بر رشد صنعت برندسازی در چین – بخش دوم
2012-2015: تقویت ارتباط و تمایز برند، اولین سرمایهگذاریها بر روی تصویر و هویت برند.
بعد از المپیک، پکن به توسعه خود ادامه داد ولی ادامه این توسعه نزدیکتر به ارزشهای سنتی چینی بود، امّا شانگهای شهری است که بیشتر جنبه بینالمللی دارد. پس از Expo 2010، شانگهای بیشتر به عنوان مقصدی برای شرکت چند ملیتی مورد توجه قرار میگیرد و مرکز منطقهای بسیاری از شرکتها میشود. شانگهای بیشتر تحت تأثیرات خارجی است و تغییرات فوقالعادهای در این شهر طی این سالها رخ داده است.
شانگهای هماکنون 256 شعبه Starbucks دارد که سومین شهر جهان از حیث تعداد شعبات این شرکت است، در حالی که پکن تنها 137 شعبه را در خود جای داده است. البته فقط این نیست، بلکه تنوع بینظیری از انواع روغنها و محصولات خوراکی بسته بندی شده در سوپرمارکتهای بزرگی نظیر Ole که همچون قارچ در شهر در حال رشد هستند، یافت میشود. گوانگژو و شنژن دنبالهرو توسعه شانگهای هستند و چنگدو نیز روند مدرنیزاسیون عمیق خود را آغاز کرده است. شانگهای مکان جالبی برای تصویر و طرحریزی آینده چنین است؛ محلی مناسب برای تحقیقات توسعه بازار مکانی که تمام گرایشها و تمایلات موجود در دنیا در آن دیده میشود. مکانی برای همزیستی مسالمت آمیز سلایق مختلف و تنوع بینظیر و فزاینده مصرفکنندگان. شکاف بین مصرفکنندگان جوان و میانسال روز به روز بزرگتر و بزرگتر میشود و بخشبندی عمیقی در حال وقوع است.
همزمان با این وقایع، ما شاهد نخستین برندهای چینی هستیم از نمودهای آن موفقیت عظیم و فزاینده برندهای چینی موبایل در هند و حتی در سراسر جهان است (برندهایی مثل Huawei و ZTE). این انگیزهای برای تمام برندهای چینی است، حتی اگر اکثریت بزرگی از آنها فقط به دنبال موفقیت در بازارهای داخلی چین باشند.
روابط عمومی جهانی، پلتفرمهای دیجیتال و رسانههای اجتماعی، انواع فعالیتهایی هستند که برندهای چینی به طور مداوم و در مقیاس جهانی درگیر آن هستند. برندهای چینی کمکهایی جهت توسعه و ایجاد برند دریافت میکنند. این بخشی از برنامه 5-ساله چین است. دولت چین به خوبی میداند که صرف تولید آینده روشنی ندارد و از این برای حفظ رشد اقتصادی، شرکتها را ترغیب به توسعه برندهای قدرتمند میکند. نمودار زیر موفقیت و پیشرفت برندهای داخلی Xiaomi، Huawei و Lenovo، در تصاحب بازار چین در سالهای اخیر را نشان میدهد.
شرکتها با افزایش ارتباط برند با سلیقه مصرفکنندگان به تقویت برندشان میپردازند. آمار شرکت Labbrand از افزایش تقاضا برای موقعیتیابی برند توسط برندهای موجود خبر میدهد. حرکات تاکتیکی که پیش از این برای برخی محصولات نوآورانه انجام میشد، هماکنون به عنوان استراتژی مرکزی برای توسعه تمام محصولات مورد توجه واقع شدهاند. برای مثال در صنعت مد، میبینیم که کل کلکسیونها از سلیقه و گرایش چینیها تبعیت میکنند.
در همین زمان، وضعیت برای برندهای خارجی کاملاً تغییر کرده است. اکنون تعداد فزایندهای از چینیها ثروتمند هستند که میتوانند محصولات وارداتی را خریداری کنند. برندهای مواد غذایی بستهبندی شده به طور فزایندهای آماده انطباق محصولات خود با بازار چین هستند و بستهبندی کاملاً ترجمه شده برای چینیها به جای چسباندن برچسب، در نظر میگیرند. این تغییر تنها چند سال است که آغاز شده است.
فضای رسانههای دیجیتال تحت سلطه برندهای محلی قرار داشت، امّا در این دوره، شاهد موفقیت چند بازیگر بینالمللی در این حوزه بودیم؛ از جمله LinkedIn که در چین تحت عنوان 领英که توسط کمپانی Labbrand پیشنهاد شده، فعالیت میکند. برندهای دیجیتال چینی مانند Tencent محصولات و خدمات نوآورانه و معتبر در سطح جهان ارائه میدهند؛ Wechat به سرعت در حال رشد و تبدیل شدن به یک ابزار ضروری برای تعامل با حوزه موبایل است.
منبع: brandingmagazine.com
Comments 0